یسعی

نگاه فلسفه تاریخی به سیاست وحیانی
یسعی

وَجَاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی...
پنداشته و انگاشته هایی در الهیات سیاسی تاریخ که می کوشد به زندگی عمومی بشریت در ساحت سیاست، نگاهی فلسفه تاریخی داشته باشد و تدبیر عمومی ساحت زندگی جمعی بشریت را با اتکا به آموزه های وحیانی بررسی کند

یسعی

نگاه فلسفه تاریخی به سیاست وحیانی





۱ مطلب با موضوع «اندیشه سیاسی اسلام» ثبت شده است

 

این مطلب به بعثت و امکان استخراج قواعد نظریه‌ی سیاسی از آن می‌پردازد.

 

بعثت، دالّ‌بر جریان یک حقیقت متکامل مقنن در عوالم هستی است. اگر انسان، اشرف مخلوقات است و با تعالی بشر، عالم به تعالی می‌رسد؛ انبیاء نیز اشرف مخلوقات‌اند و با تکامل آن‌ها، بشریت به کمال نزدیک می‌شود. رسولان الهی که حاملان وحی و دین پروردگار عالمیان بوده‌اند، پیشوایی تکامل جریانی را به‌عهده دارند که ما آن را با نام دین می‌شناسیم؛ همان حقیقتی که برای رسیدن به عالی‌ترین مراتب رشد و بندگی، باید همه‌ی وجه خود را به‌سوی آن بگردانیم و حنیفانه رو به‌سوی دین کنیم. این دین با بعثت نبی‌خاتم به‌کمال خود رسید و مرحله‌ی جدیدی از تکامل هستی آغاز شد.

کم‌تر مفهومی را می‌توان به پیچیدگی وحی و بعثت در معارف بشری پیدا کرد؛ امری که درک حقیقت و کنه آن از انسان غیرمبعوث برنمی‌آید. باید مبعوث شوی تا به درک وحی و حقیقتی که در قالب بعثت در عالم اتفاق می‌افتد، نائل آیی. آن‌چه از حقیقت این امر نیز برای ما آشکار شده، همان مقداری است که انبیای الهی برای ما متنازل نموده‌اند و برای فهم ما سهل‌اش ساخته‌اند. با این‌وجود، بعثت را می‌توان به آثارش شناخت. یعنی آن‌تحولی که به‌واسطه‌ی بعثت برای انسان محسوس می‌شود، خود راهی است برای فهم اندک‌اندک این حقیقت ژرف.

اگرچه محسوسات ناشی از بعثت نبی‌ مکرم اسلام، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله ابعاد متعددی دارد، اما یکی از ابعاد این تحول عظیم، ساحت سیاسی و اداره‌ی جمعی بشر است که گستردگی آن موجب شده است که سایر ابعاد بعثت نیز کم‌وبیش تحت تاثیر این ساحت قرار گیرند.

خدای متعال در آیه‌ی 144 سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران، خطاب به مسلمانان عهد رسول، از احتمالی سخن می‌گوید و آنان را دعوت به تفکر در یک حقیقت لازمان و لامکان می‌کند: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ...» این سوال تا امروز نیز زنده است. آیا اگر رسول شما، که همانند او برای امت‌های پیشین نیز مبعوث شده بود، رخت از این عالم بربندد یا در کارزار ماموریت و رسالت خویش به‌شهادت برسد، می‌خواهید به‌عقب برگردید و مسیر صعود و کمال را به حضیض سقوط و قهقرا تبدیل کنید؟! به‌راستی آن حقیقت چیست که با حضور مادی و فیزیکی رسول، صرفا بخشی از واقعه است که با حذف آن، به این حقیقت دائما متکامل صدمه‌ای نمی‌خورد و عالم همواره مسیر تعالی را – اگرچه با سرعت‌های متفاوت و شتاب‌های گوناگون – طی می‌کند؟

این حقیقت هرچه باشد، رسول خاتم در بعثت خویش، بخش محسوسی از آن را در قالب 3 مرحله به‌‌نمایش گذارده است. در مرحله‌ی نخست، این انسان برگزیده، تحولی درونی را تجربه می‌کند که وقتی به اوج خود می‌رسد، با نام رسول، برای یک ماموریت تاریخی و بشری برگزیده می‌شود. در مرحله‌ی دوم، رسول که اینک مامور است تا بعثت درونی خویش را در بیرون نیز محقق کند، در پی تاسیس یک جامعه‌ی نمونه برمی‌آید. در مرحله‌ی سوم نیز، این جامعه‌ی نمونه مورد اقبال سایر ملت‌ها قرار گرفته و تمدنی برپایه‌ی محتوای بعثت در یک دوره‌ی تاریخی پدیدار می‌شود؛ مرحله‌ی سوم که چه‌بسی در زمان حیات نبی هم نبوده باشد، از اهداف بعثت است و لذا با رفتن نبی، جامعه به عقب برنمی‌گردد.

بحث‌برانگیزترین مرحله‌ی بعثت، در عالم سیاست، مرحله‌ی دوم است. سوال در این مرحله آن است که آیا نبی برای گسترش فضائل اخلاقی‌ای که در مرحله‌ی نخست کسب کرده و می‌خواهد آن را در جهان منتشر کند، نیازمند تاسیس حکومت است یا نه؟! آیا مرحله‌ی دوم، یعنی ساخت یک جامعه‌ی الگو، بدون وجود یک دولت نبوی ممکن است، یا نه؟! این سوال را می‌توان با مراجعه به‌سیره‌ی رسول مکرم اسلام پاسخ گفت. آن حضرت بعد از بعثت، ابتدا به تربیت یارانی همت گماشتند که معمولا ایشان را با نام "امت" می‌شناسیم. رسول خدا به‌همراه این امت است که به مدینه هجرت می‌کند و انقلابی را در مدینه رقم می‌زند که زمینه‌ساز تاسیس نظام سیاسی مدینه و دولت مدینه می‌گردد. این انقلاب و تاسیس نظام سیاسی و معماری دولت نبوی است که می‌تواند در اندک زمانی – ظرف ده سال – جامعه‌ی نمونه‌ی مدینه را ایجاد نماید و آوازه‌ی آن، تمدن ایرانی و رومی آن روزگار را فتح کند.

پس از رسول مکرم اسلام نیز این مراحل، به‌عنوان یک الگوی جامعه‌ی سیاسی در جهان قابل مراجعه است. الگویی که می‌توان آن را فرآیند تاسیس تمدن نام نهاد؛ الگویی منطقی و تجربه‌شده در تاریخ بشر. در این الگو، بعد از انبعاث درونی یک صاحب رسالت، مراحل سیاسی-اجتماعی‌ای آغاز می‌‌شود که در 5 مرحله به تمدن فراگیر بشری می‌تواند منتهی گردد: رقم‌زدن یک انقلاب سیاسی-اجتماعی(پرهزینه یا کم‌هزینه)، ترسیم یک نظام سیاسی نوین در قالب تدوین قانون اساسی، بنیان‌نهادن یک دولت برای پیاده‌سازی و اجرای قانون اساسی و نظام سیاسی مذکور، معماری یک جامعه‌ی نمونه (به‌عنوان نمود عینی قانون اساسی)؛ و در نهایت، تکثیر جامعه‌ی نمونه در فضای بین‌المللی.

این فرآیند 5 مرحله‌ای، آموزه‌ی سیاسی بعثت آخرین نبی الهی است که در نقطه‌ی اکمال دین و اتمام نعمت، بعثت را به‌دست پیروان خویش سپرده است؛ ماموریتی که امروزه مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان را به خویش دعوت می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۳۲