دو مسیر برای خلافت
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَى(۱۲۰، طه)
اگر محیط بهشتی که آدم علیهالسلام در آن قرار داشت، ویژگی ابدی بودن را دارا بود، اساسا نیازی به نزدیک شدن به شجره خلد یا درخت جاودانگی نداشت. پس اجمالا موقت بودن اسکان در آن محیط برای آدم علیه السلام امری مسجل بوده است. از اینرو، چه بسی بتوان هبوط را قطعهای از قطعات تحقق ارادهی الهی مبنیبر جعل خلیفه در ارض دانست. یعنی هبوط قطعهای است از فرآیند آیهی ۳۰ سوره بقره تا آیهی ۶۲ سوره نمل...
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً... ۳۰ بقره
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْض... ۶۲ نمل
البته برخی آیات سخنی دیگر دارند و تصویری ارائه میکنند که گویا اگر آدم علیهالسلام در آن بهشت اولیه میبود، بهنحوی آسانتر برای خلافت تربیت میشد؛ ولی با هبوط رسیدن به همان آمادگیها با سختی و صعوبت همراه خواهد بود. هین مساله را در آیات ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره طه میتوان ملاحظه کرد:
فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ؛ إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى؛ وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى.