این مطلب به تفاوتهای علم سیاست و فلسفه سیاسی میپردازد
اگرچه در روش و مسائل، فلسفهی سیاسی و علم سیاست، قرابتهای فراوانی بایکدیگر دارند، اما میان ایندو تمایزاتی وجود دارد. علم سیاست، عمدتاً معطوف به وضعیتهای موجود و بالفعل است و تا حد امکان میخواهد بهشکل بیطرفانهای، امور اجتماعی مانند: مسائل مربوط به قوانین اساسی، انتخابات، موازنههای قدرت و اثر احکام قضائی را تحلیل کند. اما فلسفهی سیاسی نگرشهایی در مورد حیاتِ باسعادت اجتماعی ارائه میدهد؛ اینکه چه ارزشها و سازمانهایی باید حاکم باشند تا امور مردم و جامعه را بهتر تمشیت کنند.
آغازگر فلسفهی سیاسی، پرسش دربارهی رابطهی فرد با جامعه و همچنین کاربرد مفاهیم اخلاقی در حیطهی اجتماعی است؛ بدینمناسبت به اقسام مختلف دولت میپردازد و عوامل و شرایط تشکیلدهندهی نظام سیاسی معتبر، عدالت اجتماعی و منشاء مشروعیت حکومت را مورد بررسی قرار میدهد.
اینها عناصری هستند که میتوان با رویکرد وجودشناسانه به انسان و نقش انسان (انسانِ تعریفشده در نظام فلسفی) در جامعه و تأثیر جامعه و عناصر سیاسی در شکلگیری شخصیت آدمی، آنها را بررسی کرد.