سلسله متصل هدایت تاریخی
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
قصه این انسانی که ما باشیم با حادثهای به اسم هبوط آغاز میشود. این انسان که اسیر خوف و حزن است، راهی برای بازگشت دارد به اسم "تبع هدای". در این میان باید پرسید آیا این طریق بازگشت فردی است یا جمعی؟ تدریجی است یا دفعی؟ همیشگی است یا موسمی؟
کتاب شریف "کمالالدین و تمامالنعمه" اثری گرانسنگ از شیخ صدوق رحمتاللهعلیه حاوی بابی تحت عنوان "اتصال الوصیه" است که به سلسلهای از وصیت برای هدایت اجتماعی بشر تا روز قیامت اشاره میکند. این باب تقریبا مفصل مشتمل بر معرفی اسامی مختلفی از هدایتگران تاریخی بشر است که در نقش یک رهبر اجتماعی ظاهر شده و طبق یک وصیتی، وصایت رهبر قبلی را بهعهده گرفته و به رهبر بعدی تحویل دادهاند.
با تکیهبر آموزهی هبوط و وجود سلسلهی هدایت یا انبیائی که رهبری جامعهی انسانی را در طول تاریخ رسالت انبیاء بهعهده داشتهاند و تفرقهای میان آنها نبوده است؛ و همچنین با عنایت به اتصال امامت ائمهی معصومین علیهمالسلام در دورهی ۲۵۰ سالهی حیات آن بزرگواران از ابتدای بعثت تا آغاز غیبت صغری ... چندین نکته کلیدی را میتوان برجسته کرده و روی آن تامل نمود:
1. اساسا میان هبوط و ارسال رسل رابطه مستقیم وجود دارد.
2. انسانها در هیچ دورهی تاریخی بدون یک صاحب مقام وصایت رها نشدهاند و همواره امکان تمسک به صاحب هدایت برای آنها وجود داشته است.
3. اگرچه هدایت فردی یک انسان در طول تاریخ همواره ممکن بوده است، اما هم عقلا و هم نقلا میتوان پذیرفت که اصل هدایت در قالب هدایت جمعی انسانها - از سوی پروردگار متعال - در قالب تعیین یک رهبر الهی یا جعل یک سلسلهی هدایت در طول تاریخ، مورد نظر و پیگیری ربوبیت حق منان بوده است.
4. عدم تحقق نتیجهی کامل این هدایت حاکی از وجود یک جریان تدریجی و غیرتعطیلبردار هدایت از ابتدای هبوط تا کنون است.
در نتیجه، ما اکنون وارث نتایج یک سلسلهی متصل از رهبران الهی هستیم که موجبات انباشت دستاوردهای هدایتگری این سلسلهی متصل و مستمر را فراهم آورده است.
ما باید دنبال شواهد و آثار ناشی از وجود این سلسلهی متصل رهبران الهی باشیم که برای خروج جمعی انسانها از هبوط، فعالیت تاریخی برنامهریزیشده، هدفمند، تدریجی، مستمر و روبهرشدی را هوشمندانه اداره کرده و به امروز رساندهاند.. از چنین منظری است که جای یک تئوری تبیینگر مدیریت الهی تاریخ بشر - از ابتدای حضور در ارض الهی تا برپایی حیات طیبه مهدوی، خاصه در مدیریت دورهی غیبت کبری خالی است. ما باید بفهمیم کجای تاریخ ایستادهایم و به چه سمتوسویی و با چه امکاناتی و موانعی در حال حرکتیم.