یسعی

نگاه فلسفه تاریخی به سیاست وحیانی
یسعی

وَجَاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی...
پنداشته و انگاشته هایی در الهیات سیاسی تاریخ که می کوشد به زندگی عمومی بشریت در ساحت سیاست، نگاهی فلسفه تاریخی داشته باشد و تدبیر عمومی ساحت زندگی جمعی بشریت را با اتکا به آموزه های وحیانی بررسی کند

یسعی

نگاه فلسفه تاریخی به سیاست وحیانی





۵ مطلب با موضوع «جهان بینی :: هبوط» ثبت شده است

 

«بدان که نفوس انسانیه در بدو ظهور و تعلق آن به ابدان و هبوط آن به عالم ملک در جمیع علوم و معارف و ملکات حسنه و سیّئه، بلکه در جمیع ادراکات و فعلیات، بالقوه است و کم ‏کم رو به فعلیت گذارد به عنایت حق جلّ و علا. و ادراکات ضعیفه جزئیّه اوّل در او پیدا شود، از قبیل احساس لمس و حواس ظاهره دیگر الاخسّ فالاخسّ، و پس از آن ادراکات باطنیه نیز به ترتیب در او حادث گردد. ولى در جمیع ملکات باز بالقوّه باشد، و اگر در تحت تأثیراتى واقع نشود، به حسب نوع ملکات خبیثه در او غالب شود و متمایل به زشتى و ناهنجارى گردد، زیرا که دواعى داخلیه از قبیل شهوت و غضب و غیر آن او را طبعا به فجور و تعدى و جور دعوت کند، و پس از تبعیت آنها به اندک زمانى حیوانى بس عجیب و شیطانى بى‏اندازه غریب گردد. و چون عنایت حق تعالى و رحمتش شامل حال فرزند آدم در ازل بود، دو نوع از مربّى و مهذّب به تقدیر کامل در او قرار داد که آن دو به منزله دو بال است از براى بنى آدم که مى‏تواند به واسطه آنها از حضیض جهل و نقص و زشتى و شقاوت به اوج علم و معرفت و کمال و جمال و سعادت پرواز نماید و خود را از تنگناى ضیق طبیعت به فضاى وسیع ملکوت اعلى رساند. و این دو یکى مربّى باطنى، که قوّه عقل و تمیز است، و دیگر مربّى خارجى، که انبیا و راهنمایان طرق سعادت و شقاوت مى‏باشند. و این دو هیچکدام بى‏ دیگرى انجام این مقصد ندهند، چه که عقل بشر خود نتواند کشف طرق سعادت و شقاوت کند و راهى به عالم غیب و نشئه آخرت پیدا کند، و هدایت و راهنمایى پیمبران بدون قوّه تمیز و ادراک عقلى مؤثر نیفتد...

پس حق تبارک و تعالى این دو نوع مربّى را مرحمت فرموده که به واسطه آنها تمام قواى مخزونه و استعدادات کامنه در نفوس به فعلیت تبدیل پیدا کند. و این دو نعمت بزرگ را حق تعالى براى امتحان_بشر و اختبار آنها مرحمت فرموده، زیرا که بدین دو نعمت ممتاز شوند افراد بنى نوع انسان از یکدیگر، و سعید و شقى و مطیع و عاصى و کامل و ناقص از هم جدا شوند. چنانچه جناب ولایت مآب فرماید: و الّذی بعثه‏ بالحقّ لتبلبلنّ بلبلة و لتغربلنّ غربلة. و در کافى شریف، در باب تمحیص و امتحان، ابن ابى یعفور از حضرت صادق، علیه السلام، نقل کند که قال: لابدّ للنّاس من أن یمحّصوا و یمیّزوا و یغربلوا و یستخرج فی الغربال خلق کثیر. فرمود: «لابد است از براى مردم از اینکه خالص شوند و امتحان گردند و تمیز داده شوند و غربال شوند، و استخراج شود در غربال خلق بسیارى».

امام خمینی؛ شرح چهل حدیث، ص: 238

 

چند سوال؟

چه ارتباطی بین ابتلا و تمحیص آدمی با هبوط و جعل انبیاء الهی و حاکمیت اصل تدریج بر ظهور قوای مستوره انسان وجود دارد؟

آیا با توجه به ظرافت ربوبی بودن هبوط، می‌توان هبوط را قطعه‌ای از مراحل تربیت و تکامل انسان دید؟ چگونه و با چه استدلالی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۱۳

 

معناى هبوط، همان تنزل شعاع مراتب است. و لذا مرحوم آخوند قضیه هبوط آدم «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً» را بر این معنى حمل کرده است، و لیکن بهتر و قریب‏تر در آیات رمزى قرآنى مانند «وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ» و کیفیت اکل از شجره و اغواى شیطانى و غیره، آن است که بر آنچه که اهل طریقت گویند منزّل باشد؛ انبیا بعد از آنکه به مقام فنا رسیدند و از کثرت، حتى کثرات اسمائى گذشتند، و اسماء را فانى در مبدأ دیدند و براى همه کثرات - مانند حضرت ابراهیم علیه السلام- افول قائل شدند؛ به مقتضاى حکمت لازم بود براى هدایت برگردند. و خطاى آدم این بود که به کثرت اسماء متوجه شد.

امام خمینی؛ تقریرات فلسفه، ج‏3، ص: 120

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۰۸

آن قضایایى که قرآن در حکایت آدم و شیطان و هبوط آدم دارد، ظاهر آن مراد نیست، بلکه این حقایق از رموز قرآنى است و باید سعى کرد تا معناى «وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى» را فهمید، و معناى هبوط را فهمید. و همچنین باید معناى آیه شریفه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإنْسَانَ فِى أحْسَنِ تَقْوِیمٍ* ثُمَّ رَدَدْنَاهُ‏ أسْفَلَ سَافِلِینَ» را فهمید.

امام خمینی؛ تقریرات فلسفه، ج‏3، ص: 114

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۰۵

 

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

قصه این انسانی که ما باشیم با حادثه‌ای به اسم هبوط آغاز می‌شود. این انسان که اسیر خوف و حزن است، راهی برای بازگشت دارد به اسم "تبع هدای". در این میان باید پرسید آیا این طریق بازگشت فردی است یا جمعی؟ تدریجی است یا دفعی؟ همیشگی است یا موسمی؟

کتاب شریف "کمال‌الدین و تمام‌النعمه" اثری گرانسنگ از شیخ صدوق رحمت‌الله‌علیه حاوی بابی تحت عنوان "اتصال الوصیه" است که به سلسله‌ای از وصیت برای هدایت اجتماعی بشر تا روز قیامت اشاره می‌کند. این باب تقریبا مفصل مشتمل بر معرفی اسامی مختلفی از هدایتگران تاریخی بشر است که در نقش یک رهبر اجتماعی ظاهر شده و طبق یک وصیتی، وصایت رهبر قبلی را به‌عهده گرفته و به رهبر بعدی تحویل داده‌اند.

با تکیه‌بر آموزه‌ی هبوط و وجود سلسله‌ی هدایت یا انبیائی که رهبری جامعه‌ی انسانی را در طول تاریخ رسالت انبیاء به‌عهده داشته‌اند و تفرقه‌ای میان آن‌ها نبوده است؛ و هم‌چنین با عنایت به اتصال امامت ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام در دوره‌ی ۲۵۰ ساله‌ی حیات آن بزرگواران از ابتدای بعثت تا آغاز غیبت صغری ... چندین نکته کلیدی را می‌توان برجسته کرده و روی آن تامل نمود:

1. اساسا میان هبوط و ارسال رسل رابطه مستقیم وجود دارد.

2. انسان‌ها در هیچ دوره‌ی تاریخی بدون یک صاحب مقام وصایت رها نشده‌اند و همواره امکان تمسک به صاحب هدایت برای آن‌ها وجود داشته است.

3. اگرچه هدایت فردی یک انسان در طول تاریخ همواره ممکن بوده است، اما هم عقلا و هم نقلا می‌توان پذیرفت که اصل هدایت در قالب هدایت جمعی انسان‌ها - از سوی پروردگار متعال - در قالب تعیین یک رهبر الهی یا جعل یک سلسله‌ی هدایت در طول تاریخ، مورد نظر و پیگیری ربوبیت حق منان بوده است.

4. عدم تحقق نتیجه‌ی کامل این هدایت حاکی از وجود یک جریان تدریجی و غیرتعطیل‌بردار هدایت از ابتدای هبوط تا کنون است.

در نتیجه، ما اکنون وارث نتایج یک سلسله‌ی متصل از رهبران الهی هستیم که موجبات انباشت دستاوردهای هدایت‌گری این سلسله‌ی متصل و مستمر را فراهم آورده است.

ما باید دنبال شواهد و آثار ناشی از وجود این سلسله‌ی متصل رهبران الهی باشیم که برای خروج جمعی انسان‌ها از هبوط، فعالیت تاریخی برنامه‌ریزی‌شده، هدفمند، تدریجی، مستمر و روبه‌رشدی را هوشمندانه اداره کرده و به امروز رسانده‌اند.. از چنین منظری است که جای یک تئوری تبیین‌گر مدیریت الهی تاریخ بشر - از ابتدای حضور در ارض الهی تا برپایی حیات طیبه مهدوی، خاصه در مدیریت دوره‌ی غیبت کبری خالی است. ما باید بفهمیم کجای تاریخ ایستاده‌ایم و به چه سمت‌وسویی و با چه امکاناتی و موانعی در حال حرکتیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۰۱

 

قضیّه‌ی اکل شجره‌ی آدم علیه‌السلام از آن از اسرار علوم قرآن و اهل‌بیت عصمت‌و‌طهارت علیهم‌السلام است که بسیارى از معارف در آن مرموز است؛ و لهذا در احادیث شریفه علّت تشریع بسیارى از عبادات را همان قضیّه‌ی آدم و اکل شجره‌ قرار داده‏‌اند. من جمله باب وضوء و نماز و غسل و صوم شهر رمضان و سى روز بودن آن و بسیارى از مناسک حجّ. و نویسنده را سال‌ها در نظر است که در این باب رساله‏‌اى تنظیم کنم و اشتغالات دیگر مانع شده؛ از خداى تعالى توفیق و سعادت مى‌خواهم.

امام خمینی؛ آداب الصلاة (آداب نماز)، متن، ص 76

 

خودنوشت:

در فصل چهارم مقاله‌ی اول کتاب شریف سرّ الصلاة از امام خمینی رحمت‌الله‌علیه، در شرح روایتی مرتبط با امر هبوط، نکته‌ی لطیفی بیان شده و ربط تشریع نماز و ماموریت امت مسلمان در این رابطه مورد توجه قرار گرفته است. نکته‌ی ویژه‌ی قابل توجه آن است که نگاه صرفا عرفانی به این دسته از مطالب باعث شده است که ساخت امت شاهد که یکی از کارویژه‌های انقلاب اسلامی است، و نمودی از باور «الاسلام هو الحکومه» دارد، در حجاب بماند. چنین نگاهی موجب می‌شود که نسبت لحظه به لحظه‌ی خودمان را با مساله‌ای مثل هبوط درک کنیم و لوازم تدارک عبور از آن را در قالب یک حرکت اجتماعی تمهید نماییم. با این دید، کتاب سر الصلاة را باید از منظر راهبردی مکتب سیاسی دفاعی عصر غیبت مطالعه کرد.

شاید دور از حقیقت نباشد این‌که اگر امام خمینی رحمت‌الله‌علیه فرصت تنظیم این رساله را پیدا می‌کردند، امروز در فهم رابطه‌ی دین و عرفان و سیاست و امر تاریخی انتظار و غیبت، فتح و فرجی می‌شد که تاریخ را یک قدم اساسی به سرمنزل مقصودش شتاب می‌بخشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۰۴